گزافکار. تندرو. مسرف. مفرط. عبث کار. بیهوده کار:
اندر دوید و مملکت او بغارتید
با لشکری گزاف سپاهی گزافه کار.
منوچهری.
و رجوع به گزافه کاری شود
گزافکار. تندرو. مسرف. مفرط. عبث کار. بیهوده کار:
اندر دوید و مملکت او بغارتید
با لشکری گزاف سپاهی گزافه کار.
منوچهری.
و رجوع به گزافه کاری شود